به چشم خسته ی من اسمون از سنگ شده....
لعنت به این تنهایی دلم برات تنگ شده....
کاش بودی تا دلم تنها نبود تا اسیر غصه ی فردا نبود....
کاش بودی تا فقط باور کنی بی تو هرگز زندگی زیبا نبود....
.... یه شب بهم گفت ای مهربون....
..... من می مونم تو هم بمون....
....گفتش بهم ای با وفا...
.... یادت نره این عهدمون....
....حالا کجا رفت اون بی وفا...
... یکی داشت و یکی نداشت...
... اونی که داشت تو بودی اونی که تورو نداشت من...
... یکی خواست و یکی نخواست...
...اونی که خواست تو بودی و اونی که بی تو بودن رو نخواست من...
... یکی اورد و یکی نیاورد...
...اونی که اورد تو بودی و اونی که به جز تو به هیچ کسی ایمان نیاورد من...
... یکی موندو یکی نموند...
...اونی که موند تو بودی اونی که بدون تو نمی تونست بمونه من...
... یکی رفت و یکی نرفت...
...اونی که رفت تو بودی اونی که به خاطر تو تو قلب هیچ کسی نرفت من....
....داغ یک عشق قدیمو....
....شهر خاموش دلم رو....
.... اومدی تازه کردی....
.... تو پراوازه کردی.....
باهم رهسپار راه دردیم...
با هم لحظه ها را گریه کردیم...
ما در صدایی بی صدایی گریه بودیم...
ما از عبور تلخ لحظه قصه ساختیم...
شاید در این راه اگر با هم بمانیم...
وقت رسیدن شعر خوشبختی بخوانیم...
مرگ ان نیست که در قبر سیاه دفن شوم.....
مرگ ان است که از خاطر تو با همه ی خاطره ها محو شوم.....
من این جا بس دلم تنگ است...
وهر سازی که می بینم بد اهنگ است...
بیا ره توشه برداریم قدم در راه بی برگشت بگذاریم...
ببینیم اسمان هر کجا ایا همین رنگ است...